من 3 تا از سوتیای عیدمو میگم که همچین توپول بودن
یکی که همین الان یادم اومد به همین جاده اسالم به خلخالو اصلش asalem be khalkhal ولی من گفتم esalem be khalkhal khalkhal
بعد رفتیم خرید تو مغازه کیف و کفش فروشی ی چن تا کیف رنگی اونجا بود مشکیشیو میخواستم به اقاهه گفتم ببخشید اقا از اون کیف مشکیه مشکیشو دارین؟
بعد دیدم یارو محو افق شد
سومین سوتی اینکه اومدم بگم از ماشین پیاده شدم بقیه راهو پیاده رفتم گفتم از ماشین سوار شدم بقیه راهو پیاده رفتم
دیگه خودم اینسری محو افق شدم
اینم از سوتیای عید من
امیدوارم که لذت برده باشین