من شما را به چالش دعوت میکنم!

درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

فقط چند مورد :

1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

سلام..... امیدوارم تعطیلات عید به همه خوش گذشته باشه.

هفته اول ما دایم در حال دید و بازدید بودیم. همه اقوام تهران هستند برای همین هر روز میرفتیم تهران، باورتون نمیشه اتوبان تهران کرج هر روز ترافیک بود، نمیدونم واقعا چرااااا؟؟؟؟حتی شب ها هم موقع برگشت ترافیک بود، برای همین یکم راه و ترافیک خستمون کرد.
اما هفته دوم با خانواده برادر همسرم رفتیم سرعین، جاتون واقعا خالی بود، دیگه حسابی استراحت کردیم، خواب، کباب، کتاب. 😂(البته متاسفانه کتاب فاکتور گرفته شده بود😘)
هوا عالی، یه سرمای ملس و دلچسب، همسفرای خوب..... خلاصه خدا وشکر خوب بود.
اینم یه عکس با مضمون سبلان و جگر 👇👇👇

بله خداروشکر خوبه و ب شیطونیاش ادامه میده. فقط هرچی میخورد معده ش تحمل نمیکرد 

خداروشکر که بهتره، انشاءالله همیشه سالم باشه و مشغول شیطنت 

ای جان دنیزم عزیزم الان چطوره

ای خاله جان همچین با هیجان از مسافرتت تعریف کردی انگار نه انگار که ی روز درمیون شمالی. دیروز داشتم ب اقامون میگفتم اسم خاله نرگسو میخام بزارم خاله سفری

من طبیعت روخیلی دوست دارم شمالم یکی ازجاهایی هست که من ازش لذت می برم به خاطرطبیعت زیباش به خاطرهمین برام تکراری نمیشه 

رودخونه هاش جنگلاش دشتوتپه های سرسبزش دریاش مرغای دریاییش ساحل خیسش .......

سلام دوستان
من خاطره ی خاصی از عید ندارم فقط اینکه امسال من و خواهرم تصمیم گرفتیم با پدر و مادرم برای عید دیدنی خونه ی چند تا از همسایه های قدیمیمون بریم و چون همیشه مامان و بابام تنها یا نهایتا با برادرم میرفتن , همسایه هامون از دیدنِ ما دو تا کلی تعجب میکردن و البته خوشحال میشدن ولی خیلی خوب بود حس جالبی داشت کلا عید امسال خیلی به من خوش گذشت انشالله که تا آخرِ سال همین روند ادامه داشته باشه

اوه اوه چه کرده بودین آسمان حالش رو بردینا! ایول  اصلا کباب و دل و جیگر و ... تو طبیعت یه چیز دیگه ست 

آره خیلی خیلی از دیدنتون خوشحال شدن همسایه ها. مخصوصا وقتی پسته ها و بادوم هندیا رو جدا میکردین و میخوردین! 

ن نرفته بودن اسمشو گفتم اینجوری شد که سوتی شد

 واقعا خودمم میدونم سوتیم خیلی خفن بوده

عه تو از کجا میدونی ؟ نکنه تو همون پسرِ همسایه مونی که عینک ته استکانی میزنه و کچلم هست؟ من هی میگم این بنده خدا چرا همیشه تو فکره نگو تو اون تویی که تو تخیلاتت داری با پازلای نوک شفته ت خوش میگذرونی

اخی الان حالش خوبه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

انشالله عید سال بعد تلافی میکنی

معلومه دیگه اینقدر اضافه وزن پیدا کردی که تو زیباکده جا نمیشی بس که همه آجیلای همسایه ها رو خوردی.

نخیرم اون عینک نبود یه وسیله جدیده که اجسام رو تا 1000 بار کوچیکتر نشون میده من زده بودم که بتونم تو رو ببینم جا بشی تو میدان دید من. یوهاهاهاها 

ووووووووووووووووووووووی با اینکه تازه غذا خوردم ولی بازم دلم خواست

در کل سوتی هات عالی بودن  

جیگرررررعالیه نوش جان