خانه
39K

درد و دلی با خدا

  • ۱۶:۲۸   ۱۳۹۳/۳/۵
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    بیایید با خدامون حرف بزنیم ودرد و دل کنیم خدا میبینه و میشنوه....


  • leftPublish
  • ۱۱:۵۴   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    خدای من کجایی اخه
    خدای بی پناهان کمکم کن.
    خدای درماندگان مرا دریاب.
    خدای گرفتاران به دادم برس.
    اره منم همون بنده گنهکارت . همونی که بارها و بارها کمکش کردی دستشو گرفتی و نگذاشتی زمین بخوره اما اون خیلی زود فراموش کرد که تو بودی دستشو گرفتی تو بودی کمکش کردی تو بودی که نذاشتی حتی پا ش به زمین بخوره.در اغوش مهر و عطوفت و رحمتت اونو گرفتی و ارامش کردی.
    اره خدای مهربونم من همونم که حالا از بس الوده بودم زمین خوردم.خدایا و چه زمین خوردنی.دیگه نمیتونم بلند بشم.یه ایه تو قران هست که میگی اگه بنده ای هدایتت را نپذیره ولش میکنی تا بیشتر غرق بشه چون اون بنده خودش راه تو را انتخاب نکرده انوقت اون بنده نه میبینه نه میشنوه انگار هیچ ذهنیتی از تو و همه انچه متعلق به توست نداره.......من امروز حس کردم که همونم که گفتی.ناسپا سی هام از حد گذروندم و حالا تو منو رها کردی.برای همین اینبار با سر زمین خوردم.
    خدایا منو دریابببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب.
    خدایا کمکم کن.دلم خیلی گرفته خیلییییییییییییییییییییییییییی
    نوشته
  • ۱۱:۵۴   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    نمی دونم خواب بودم یا بیدار
    همه جا نور بود،خدا رو دیدم
    خدا همون نور بود...
    خدا دستانم را گرفت
    من براش حرف زدم ، درد و دل کردم
    اون فقط گوش می کرد و هیچ نمی گفت
    من گله می کردم...
    اون فقط گوش می کرد و هیچ نمی گفت
    گفتم مگه من گله گذار نیستم
    مگر من بنده ی نا سپاس تو نیستم
    به من نعمت دادی من بیشتر خواستم باز هم دادی
    طمع من کم نشد خواستم و خواستم
    و تو بی منت هرچی خواستم دادی
    اون موقع تو رو احساس نمی کردم
    اما حالا هم که در آغوش تو هستم
    باز هم طمع دارم باز هم بیشتر می خوام
    باز گله می کنم...
    خدا گفت تو بنده ی من هستی
    فقط از من بخواه من به تو بی منت نعمت می دم.
    تو از من دور هستی اما من که به تو نزدیک هستم،
    چطور خواسته ات را برآورده نکنم من به تو نزدیک هستم.
    گله و شکایتت رو به من بگو
    دادگاه انسان ها عدالت نداره
    اگر هم خوب باشی باز محکومی.
    اما تو برای من بزرگی برای من ارزشی.
    من تو رو هرگز محکوم نمی کنم
    من به تو همیشه فرصت جبران داده ام.
    تو نیازمندی از من بخواه نیازها ت رو،
    من بی نیازم هر چی بخوای در اختیارت می گذارم.
    آخه تو تنهایی، کسی رو جز من نداری،
    من جهان رو برای تو آفریدم ، نعمت هاش رو برای تو آفریدم.
    همه ی زیبایی ها برای توست از من نا امید نشو،
    بخواه هر آنچه که می خوای.
    من همه چیز رو در اختیارت می گذارم چه سپاسگذار باشی چه ناسپاس.
    می خوام منو ببینی همون طور که من تو رو می بینم.
    چشما ت رو باز کن من کنار تو نشسته ام.
    تو همه چیز را از من داری چطور مرا نمی بینی؟
    فقط کافیه چشما ت رو باز کنی.
    گفتم: تو هر چه بیشتر به من دادی منو کور تر کردی،
    طمع منو بیشتر کردی ای کاش فقیری بودم که جز تو هیچ کس رو نداشتم.
    تو منو بی نیاز کردی در صورتی که میدونستی فراموشت میکنم.
    خدا گفت: تو هم با تمام دارایی ها ت فقیری کسی را جز من نداری.
    من تو رو بی نیاز کردم که منو بیشتر یاد کنی منو بیشتر احساس کنی.
    اما نخواستی...
    نعمت های من نشانه است، نشانه ای از وجود من ،
    تو نخواستی این رو بفهمی تو نخواستی منو ببینی.
    من کنارت بودم اما نخواستی منو احساس کنی.
    اشک در چشمانم حلقه زد شرم کردم از وجود خودم.
    دستا م رو از دستان خدا کشیدم ،سرم را پایین انداختم و گفتم:
    خدا من بنده ی شرمسار تو هستم.
    من خوب نبودم من فراموشت کردم چرا باز هم کنار من هستی؟
    خدا گفت : شرمنده من نباش شرمنده خودت باش.
    تو باید منو بشناسی تو باید منو ببینی تو باید منو بفهمی
    منیتت را کنار بگذار من در وجود تو هستم.
    من تو رو هر طور که باشی بد یا خوب دوست دارم
    تو ر و در آغوشم میگیرم دستانت ر و می گیرم حرفهات رو گوش میکنم
    حتی ناسپاسی هایت رو.
    آخه تو تنهایی، کسی رو جز من نداری.
    تو فقط همت کن از ته دلت بخواه منو، من دستا ت رو گرفته ام
    من با تو هستم از چی می ترسی؟
    من که کنار تو هستم برو خودت رو بشناس به دنبال حقیقت پنهانت برو.
    من در وجود تو هستم تو اگر خودت را پیدا کنی منو خواهی دید
    اون وقت تو هستی که منو در آغوشت می گیری ، دستهای منو می گیری.
    من منتظر تو هستم بازگرد به سوی من،
    من توبه تو رو می پذیرم من منتظر بازگشت تو به سوی خودم هستم.
    یهو همه جا تاریک شد ، خدا دیگه نبود.
    احساس کردم اون برای همیشه رفته.
    اما به یاد آوردم که اون گفت :
    من در وجود تو هستم.
    خدا رازی است در وجود من می روم تا پیدایش کنم.
    ای عزیزترینم خدای مهربانم من به سوی تو باز خواهم گشت.
    و صدایی آروم در گوشم زمزمه کرد
    من منتظرت می مونم.
    التماس دعا

    نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم مرداد 1387ساعت 18:8 توسط مریم| آرشيو نظرات
  • ۱۱:۵۵   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    1خداوندا !
    در اين سالی که در پيش است
    نمی دانم
    چه تقديری مر ا فرموده ای .
    ليکن
    در آغاز طلـوع روشن سالی که می آيد
    کمک کن تا رها سازم ز خود
    من کوله بار يک هزار و سيصد و افسوس
    هزار و سيصد و اندوه.
    خدايا مهربانم کن
    تو چشمان مرا با نور خود بگشا
    تو لبخند رضايت را عطايم کن
    بفهمان زندگي زيباست
    خداوندا !
    تو راه سبز ايمان را نشانم ده
    تو نيکی پيشه ام فرما
    که راه حق صبورانه بپيمايم
    و هرگز من نباشم از زيانکاران
    رفيقا مهربانا
    عاشقم فرما
    مرا در شط پر مهر گذشتت شست و شويم ده
    تو پاکم کن قرارم ده
    کريما دست های گرم و لبخند محبت را عطايم کن
    تو ای نزديک تر از من به من
    اينک مرا درياب
    پناهم ده
    تو ذکرت را عطايم کن
    که با يادت دلم آرامشی يابد
    حبيبا قدردان خوبی ام فرما
    تو گرداننده دل ها و چشمانم
    تو ای تدبير بر هر روز و هر شامم
    تو چرخاننده احوال اين دنيا
    بگردان حال من را سوی آن حالی که می دانی
    تو آرامش عطايم کن
    خداوندا
    نمی دانم چه تقديری مرا فر موده ای اما
    برای مردمان خوب اين وادی
    عطا فرما
    هزار اميد
    هزار و سيصد آگاهی
    هزار و سيصد و هشتاد بهروزی
    هزار و سيصد و هشتاد و هفت لبخند زيبا را ...1393 سلامتی
    ویرایش شده توسط آزِِِِیـــــــــــنـاااا در تاریخ ۱۳/۳/۱۳۹۳   ۱۱:۵۶
  • ۱۱:۵۷   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    الهي بنده آشفته حالم....چرا از درد محرومي ننالم
    الهي بي نوائي درد مندم....حزين و دل غمين و مستمندم
    دل پر غصه من مايه من....اميدم بر تو شد سرمايه من
    ذليل و ناتوان و خوارو پستم....زره افتاده ام بر گير دستم
    ندارم ره به جائي ده پناهم...منزه كن تو يارب از گناهم
    ترحم كن به حال مستمندي....نظر كن بر اسير و دردمندي
    دلم را غرق حكمت از وفاكن....روانم را منور از صفا كن
    زعشقت آتشي بر سينه افروز.....مرا مشمول رحمت كن شب و روز
    نجاتم ده ز درد خود پرستي....دلم پر كن ز عشق و شور و مستي
    دلم را زنده كن از آتش عشق....روان پاينده كن در تابش عشق
    رهايم كن رها از عرصه خاك....مرا بنما مقيم عالم پاك
    مكن محرومم از فيض حضورت....عطا كن بر دل و جانم ز نورت
    دلم را غرق در نور رضاكن....ز بند نفس و شيطانم رها كن
    در رحمت گشا مسكينم و زار....مدارم اين جهان و آن جهان خوار
  • ۱۱:۵۸   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    سخنان پير طريقت :

    خداوندا ، نام تو ما را جواز ، مهر تو ما را جهاز ، شناخت تو ما را امان ، و
    لطف تو ما را عيان . خداوندا ، ضعيفان را پناهي ، قاصدان را بر سر راهي ، و
    مومنان را گواهي ، چه عزيز است آنكس كه تو خواهي .

    دو گيتي در سر دوستي شد و دوستي در سر دوست ، اكنون نميتوانم
    گفت كه او است .

    خدايا ، از آنچه نخواستي چه آيد ؟ و آنرا كه نخواندي كي آيد ؟ ، نا كشته را
    از آب چيست ؟ و نابايسته را جواب چه ؟ تلخ را چه سود گرش آب خوش در
    جوار است ؟ و خار را چه حاصل كو را بوي گل در كنار است ؟ قسمتي رفته
    ، نفزوده و نه كاسته ، چه توان كرد ؟ داور اعلي چنين خواست . شيطان در
    افق بالا زيسته و هزاران عبادت ورزيده ، چه سود داشت كه نبود بايسته !

    خدايا ، آنروز كجا باز يابم كه تو مرا بودي و من نبودم ، تا باز به آنروز نرسم
    ميان آتش و دودم ، اگر به دو گيتي آنروز يابم ، من بر سودم ، و اگر بود تو
    خود را دريابم ، به نبود خود خشنودم .

    خدايا ، نه شناخت تو را توان ، نه ثناي تو را زبان ، نه درياي جلال و كبرياي
    تو را كران ، پس تو را مدح و ثنا چون توان ؟

    اي مهيمن اكرم ، اي محتجب معظم ، اي متجلي به كرم ، اي قسام پيش
    از لوح و قلم ، بادا كه روزي باز رهم از زحمت حوا و آدم ، آزاد شوم از بند
    وجود و عدم ، از دل بيرون كنم اين حسرت و ندم ، و با دوست بر آسايم يك
    دم و در مجلس انس قدح شادي نهاده دمادم .


    اي نزديكتر به ما از ما ، و مهربانتر از ما به ما ، نوازنده ما بي ما ، به كرم
    خويش نه به سزاي ما ، هر چه كرديم تاوان بر ما ، هر چه تو كردي باقي بر
    ما ، هر چه كردي به جاي ما ، بخود كردي نه براي ما .

    الهي ، آنكه تو را به صنايع شناخت ، بر سبب موقوف است و با واسطه راه
    دارد ، و آنكه تو را به صفات شناخت در خبر محبوس و محصور است و او كه
    تو را به اشارت شناخت ، صحبت را مطلوب است ، او كه ربوده تو است ، از
    خود معصوم است .
    ( اَلسًتُ برُبكُم ) كرامت خدا است ، و ( بلي ) نيكويي و احسان اوست كه
    داعي و مجيب هر دو يكي است و پرسنده و پاسخ گوينده خداوند است ،
    آنچنان كه خداوند بنده خود را خواند ، و او را به خود نيوشيد ، و گوش شنوا
    داد و خود جواب داد و به بنده جواب بخشيد .
    الهي ، خود را از همه بتو وابستم ، اگر بداري ترا پرستم ، و اگر نداري خود
    پرستم ، نوميدم مساز ، بگير دستم .
    الهي ، آنچه ما خود كِشتيم ، به بر ميار و آنچه تو ما را كشتي آفت ما از آن
    بازدار .
    الهي ، گل بهشت در چشم عارفان خار است ، جوينده ترا با بهشت چكار
    است ؟
    الهي ، دلي ده كه در كار تو جان بازيم و جاني ده كه كار آن جهان بسازيم .
    الهي ، نفسي ده كه حلقه بندگي تو گوش كند ، و جاني ده كه زهر حكمت
    تو نوش كند .
    الهي ، كاشكي عبدالله خاك بودي ، تا نامش از دفتر وجود پاك بودي .
    الهي ، اقرار كردم به مفلسي و هيچ كسي ، اي يگانه كه از هر چيز
    مقدسي ، چه شود اگر مفلسي را در نفس آخر به فرياد رسي ؟

    الهي ، آتش يافت با نور شناخت آميختي ، و از باغ وصال نسيم قرب
    برانگيختي ، به آتش دوستي آب گل سوختي ، تا ديده عارف را ديدار خود
    آموختي .
    توحيد نه همه آنست كه او را يگانه داني ، بلكه توحيد حقيقي آنست كه او
    را يگانه باشي و از غير او بيگانه ، آغاز عنايت آنست كه خداوند بندگان را
    قصدي و نيتي غيبي دهد تا ايشانرا از جهان باز برد و در دلشان نوري تابان
    افكند ، تا از جهانيان باز برد و چون منفرد و تنها شود ، آنگاه وصال را شايد ...
    الهي ، تا آموختن را آموختم ، آموخته را جمله بسوختم ، اندوخته را
    برانداختم ، و انداخته را بياندوختم ، نيست را بفروختم تا هست بيافروختم ،
    خدايا تا يگانه بشناختم ، در آرزوي شادي بگداختم ، كي باشد كه گويم
    پيمانه بيانداختم ، از علايق واپرداختم و بود خويش جمله در باختم .

  • leftPublish
  • ۱۱:۵۹   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    بارالها
    بارالها ! شكستگي ام را جز لطف و مهر تو درمان نمي كند ... آتش درونم را جز ديدارت خاموش نمي سازد و درد اشتياقم به تو را جز نگريستن به چهره ات، بهبود نمي بخشد . ( امام سجّاد عليه السلام ـ در نيايشش
    نوشته
  • ۱۲:۰۰   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    گفت و گو هاي كودكانه با خدا

    خداي عزيز !
    به جاي اينكه بگذاري مردم بميرند و مجبور باشي آدماي جديد بيافريني ، چرا كساني را كه هستند ، حفظ نمي كني ؟
    امي
    خداي عزيز !
    شايد هابيل و قابيل همديگر را نمي كشتند اگر هر كدام يك اتاق جداگانه داشتند در مورد من و برادرم كه مؤثر بوده .
    لاري
    خداي عزيز !
    اگر يكشنبه ، مرا توي كليسا تماشا كني ، كفش هاي جديدم رو بهت نشون مي دم .
    ميگي
    خداي عزيز !
    شرط مي بندم خيلي برات سخت است كه همه آدمهاي روي زمين رو دوست داشته باشي . فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولي من هرگز نمي توانم همچين كاري كنم .
    نان
    خداي عزيز !
    در مدرسه به ما گفته اند كه تو چكار مي كني ، اگر تو بري تعطيلات ، چه كسي كارهايت را انجام مي دهد ؟
    جين
    خداي عزيز !
    آيا تو واقعاً نامرئي هستي يا اين فقط يك كلك است ؟
    لوسي
    خداي عزيز !
    اين حقيقت داره اگر بابام از همان حرفهاي زشتي كه تو بازي بولينگ ميزند، تو خانه هم استفاده كند ، به بهشت نمي رود؟
    آنيتا
    خداي عزيز !
    آيا تو وافعاً مي خواستي زرافه اين طوري باشه يا اينكه اين يك اتفاق بود؟
    نورما
    خداي عزيز !
    چه كسي دور كشورها خط مي كشد ؟
    جان
    خداي عزيز !
    من به عروسي رفتم و آنها تو كليسا همديگر را بوسيدند . اين از نظر تو اشكالي نداره ؟
    نيل
    خداي عزيز !
    آيا تو واقعاً منظورت اين بوده كه (( نسبت به ديگران همانطور رفتار كن كه آنها نسبت به تو رفتار مي كنند ؟ )) اگر اين طور باشد ، من بايد حساب برادرم را برسم .
    دارلا
    خداي عزيز !
    به خاطر برادر كوچولويم از تو متشكرم ، اما چيزي كه من به خاطرش دعا كرده بودم ، يك توله سگ بود .
    جويس
    خداي عزيز !
    وقتي تمام تعطيلات باران باريد ، پدرم خيلي عصباني شد . او چيزهايي درباره ات گفت كه از آدمها انتظار نمي رود بگويند . به هر حال ، اميدوارم به او صدمه اي نزني .
    دوست تو اما نمي خواهم اسمم رو بگم
    خداي عزيز !
    لطفاً برام يه اسب كوچولو بفرست . من فبلاً هيچ چيز او تو نخواسته بودم مي تواني درباره اش پرس و جو كني .
    بروس
    خداي عزيز !
    برادر من يك موش صحرايي است . تو بايد به اون دم هم مي دادي ها ! ها !
    دني
    خداي عزيز !
    فكر مي كنم منگنه يكي از بهترين اختراعاتت باشد .
    روث
    خداي عزيز !
    من هميشه در فكر تو هستم حتي وقتي كه دعا نمي كنم .
    اليوت
    خداي عزيز !
    از همه كساني كه براي تو كار مي كنند ، من نوح و داود را بيشتر دوست دارم .
    راب
    خداي عزيز !
    من دوست دارم شبيه آن مردي كه در انجيل بود ، 900 سال زندگي كنم .
    با عشق كريس
    خداي عزيز !
    ما خوانده ايم كه توماس اديسون نور را اختراع كرد . اما تو كلاس هاي ديني يكشنبه ها به ما گفتند تو اين كار رو كردي . بنابراين شرط مي بندم او فكر تو را دزديده .
    با احترام دونا
    خداي عزيز !
    آدم هاي بد به نوح خنديدند تو احمقي چون روي زمين خشك كشتي مي سازي اما اون زرنگ بود . چون تو رو فراموش نكرد . من هم اگر جاي اون بودم همين كارو مي كردم .
    ادي
    خداي عزيز !
    لازم نيست نگران من باشي . من هميشه دو طرف خيابان را نگاه مي كنم .
    دين
    خداي عزيز !
    فكر نمي كنم هيچ كس مي توانست خدايي بهتر از تو باشد . مي خوام اينو بدوني كه اين حرفو به خاطر اينكه الان تو خدايي ، نمي زنم .
    چارلز
    خداي عزيز !
    هيچ فكر نمي كردم نارنجي و بنفش به هم بيان . تا وقتي كه غروب خورشيدي رو كه روز سه شنبه ساخته بودي ، ديدم ، معركه بود .
    اجين

    خدای عزیز
    اکنون که برای تو مینویسم دیگر ان کودک سالها پیش نیستم.ان زمان به زیبایی های بسیاری میاندیشیدم.به همه انچه که در اطرافم بود.برایم کوچکترین چیزها زیبا بود :با لبخندی شاد میشدم با عروسکی در اسمان پرواز میکردم.قصه های مادر بزرگم شیرین ترین حکایت های زندگی برایم بود.به پارک که میرفتم گویی وارد بهشت تو شده بودم.وقتی مادرم غذای مورد علاقه ام را میپخت انگار دنیا را بهم میدادند.وقتی نگاههای ر مهر مامان و بابا را میدیدم وقتی حس میکردم همه دوستم دارند.توجه همه را جلب میکردم.وقتی یه کلمه میگفتم و بابا شروع میکرد به قربون صدقه رفتن و......
    انروزها شاید نگاهم محدود به همین چیزها بود ولی در عمق همه انها فقط تو را میدیدم.چون ته دلم میگفتم خدایا میدونم همش از توه.شادی تو قلبم فقط تو را صدا میکرد.هر هدیه ای که میرسید میدونستم که از طرف توست.تو ای خدای مهربونم.
    اما الان دیگه بزرگ شدم کودک دیروز نیست اما.........
    حسرت کودکی ام هنوز با منه.چون انموقع تو را تو همه وجودم حس میکردم و حالا حس میکنم از تو دور شدم.ان موقع هر وقت دعا میکردم خیلی چیزها بود که ازت میخواستم:اون عروسک قشنگه که تو ویترین مغازه جلوی خونه مون بود یه دوچرخه یه کتاب که توش پر عکس باشه یه اتاق پر از اسباب بازی یه جشن تولد با شکوه با حضور همه دوستام...تو همه اینا اسم تو نبود ولی تو تو همه انها بودی .میدونستم که هر چی دارم تو بهم دادی هر چی بهم میدی از لطفته.تو تو همه زندگی ام حضور داشتی .لحظه لحظه باهام بودی حتی اگه بلد نبودم درست تو را صدا کنم درست عبادتت کنم درست شکرت کنم
    اما امروز حس میکنم تو این دنیا خیلی چیزها دارم ولی تو را ندارم.من میخوام وجودم فقط تو باشی.میخوام فقط به تو فکر کنم.فقط تو تو قلبم باشی .خدایا من فقط تو را میخوام
    خدایا من همون کودک دیروزم که تو را گم کرده ام.ولی این دوری خیلی عذابم میده.میشه کمکم کنی پیدات کنم.از بیراهه ها خسته شدم.خدایا نورت را در قلبم روشن کن تا دیگه راه را گم نکنم.من بدون تو هیچم.هویتی ندارم.من فقط تو را میخوام
  • ۱۲:۰۱   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    بارون بازم ببار
    کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست
    ولی مگه خدا هم گریه می کنه چرا باید دل خدا بگیره!!!!
    دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم
    اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت
    کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم!
    آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد
    حس میکرم که آدما دل خدا رو شکستند و یا از یاد خدا غافل شدند
    همه می گفتند باران رحمت خداست ولی حس کودکانه من می گفت
    خدا دلش گرفته و از دست آدم بدا داره گریه میکنه......
    کاشکی که بارون بزنه
    به سقف و ایوون بزنه
    کاشکی دلم پر بگیره
    شادی رو از سر بگیره
    کاش دوباره بارون بیاد
    رو تن یاس و نسترن
    کاشکی بوی خدا بیاد
    تو کوچه و تو باغ من
    .........................
    کاش دوباره بارون بیاد
    اشک خدا رو ببوسم!
    تا که دلم جون بگیره
    از غم دنیا.... نپوسم
    نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مهر 1386ساعت 17:53 توسط مریم| آرشيو نظرات
  • ۱۳:۲۶   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    shirinshirini
    یک ستاره ⋆|2595
    خدایا من خیلی وقته اینجام نمیدونم از کی . نمیدونم دقیقا کجا هر جایی که فکر میگنم شاید اونجا منو ببینی
    همه میگن همه جا هستی
    میگن اگه آدما چیزی بخوان بهشون میدی
    میگن اکه از ته ته دل بخوان بهشون میدی
    خدایا میدونم منو میبینی .
  • ۱۷:۵۰   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    خدایا کمک کن بتونیم پول خونمون که ازمون کلاهبرداری شد رو بگیریم و بتونیم خونه بگیریم خسته شدم خداااآاا
  • leftPublish
  • ۱۸:۱۴   ۱۳۹۳/۳/۱۴
    avatar
    آزِِِِیـــــــــــنـاااا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    خدایا بیقرارم زتو جز تو ندارم تو خود گفتی در دل شکسته خانه داری ...شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان